۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه




کنکاشی در ادعا نامه علیه کتاب برنده جایزه جهانی – بخش چهارم

غیب شدن خمینی و خانه داودیه


آرش بهمنی


آقای ایرج مصداقی مدعی هستند، شرح آقای هوشنگ اسدی از دیدارناخواسته اش در نوجوانی باخمینی دروغ است و" شخصیت دروغ پرداز او رابیشتر بر ملا می کند" و اساسا خانه داودیه وجود نداشته است. اسناد خلاف این را نشان می دهد.

بخش اول" کنکاش" به بررسی یکی از ادعاهای آقا ی ایرج مصداقی د رادعا نامه 3000 کلمه ای ایشان علیه کتاب " نامه هائی به شکنجه گرم" نوشته آقای هوشنگ اسدی اختصاص داشت. ایشان مدعی بودند شخصی بنام " علی حسینی" که در کتاب نامش بعنوان هم سلولی اسدی- خامنه ای امده است، " وجود خارجی" ندارد و"جعل" نویسنده است. اسناد خلاف این را نشان داد.

بخش دوم به ماجرای شگفت گمشدن شکنجه گر و مامور عالیرتبه امنیتی – سیاسی جمهوری اسلامی می پرداخت و این سئوال را مطرح می کرد که چراآقای مصداقی "برادرحمید"( ناصر سرمدی پارسا ) راکه دومین شخصیت کتاب است ، تصویرش بدفعات منتشر شده و حتی از صدای امریکا هم پخش شده است را از قلم انداخته اند؟

بخش سوم ، ادعای آقای ایران مصداقی د رمورد هم سلولی بودن با هوشنگ اسد ی را مورد بررسی قرار می داد.
خوانندگان بارجوع به سه بخش گذشته ، می توانند از روش " کنکاش" هم مطلع شوند که بر رسی موردی و با تکیه بر اسناد استوار است و قضاوت را بعهده خوانندگان می گذارد.

خانه دروغین داودیه وخمینی 

آقای ایرج  مصداقی  در" ادعا  نامه" خود می‌نویسند: "اسدی در صفحه‌‌های ۳۵ و ۳۶ کتاب مدعی می‌شود در تعطیلات تابستانی سال ۱۳۴۱ در حال بازی فوتبال در زمین خاکی نزدیک خانه‌شان بوده که یکی از بچه‌محل‌هایشان با لباس پاره پوره و خونی ظاهر شده و به آن‌ها خبر می‌دهد که در مرکز تهران شورشی علیه شاه به وقوع پیوسته و پلیس به مردم حمله کرده است. اسدی می‌گوید: "من هنوز واقعه‌ای را که آن پسر شرح می‌داد، مثل یک فیلم به یاد دارم. ما همه دور او جمع شدیم و از او خواستیم که جزئیات آن جنایت خونین را شرح دهد." اسدی در ادامه می‌گوید، به پیشنهاد  بچه‌‌محل‌شان همان موقع همگی همراه با وی که از آن‌ها بزرگتر بود به خانه‌ای می‌روند که اتاقی بزرگ با فضایی روحانی داشت."
حالا به کپی صفحات فوق نگاه کنید:


دقت روی فراز آخر صفحه 35 نشان می دهد کلمه "همان موقع"( The same time) وجود خارجی ندارد. در عوض کلمه THAN   دیده می شود که به معنای" بعد" است. این  " تغییر ناچیز" توسط  آقای مصداقی  در متن اعمال شده تاخواننده ای که کتاب را نخوانده گمان کند ، آقای هوشنگ اسدی مدعی است که همان روز 15 خرداد 1342 به دیدار خمینی برده شده است. د رحالی که  در متن زمانی  مشخصی برای ا ین دیدار ذکر نشده است وازواژه " بعد" استفاده شده است.
این" تغییر ناچیز" برای چه انجام شده است؟
آقای ایرج مصداقی ، سپس می نویسند:"بقیه‌ی داستان، شخصیت دروغ‌پرداز وی ( یعنی اسدی )را هرچه بیشتر برملا می‌کند. "  و بعد شرحی از تاریخ می دهند  که من عینا با حفظ دشنام هایش نقل می کنم:"خمینی روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ به مناسبت عاشورا، سخنرانی معروفش را در قم ایراد کرد. صبح روز ۱۵ خرداد مأموران نیروی انتظامی او را در قم دستگیر و به باشگاه افسران تهران منتقل کردند. از ساعت ۹ صبح خبر بازداشت خمینی در تهران پخش و باعث شورش مردم در حوالی بازار و سه راه باقر آباد ورامین شد. خمینی چهارم تیرماه از باشگاه افسران به پادگان عشرت‌آباد تهران برده شد. روز ۱۱ مرداد ۱۳۴۲، آزاد شد. او تا دوماه پس از ۱۵ خرداد در بازداشت بود، چگونه اسدی و بچه‌محل‌هایش با کسی که در بازداشت است، ملاقات کرده و دست وی را بوسیده‌اند؟ اسدی همچنین به شکل مضحکی مطرح می‌کند که خمینی وسط اتاق نشسته‌ بود و روحانیون به دیوارها تکیه داده بودند! هرکس که کوچکترین ‌آشنایی با «بیوت» مراجع تقلید و نحوه‌ی تنظیم رابطه با آن‌ها داشته باشد، می‌داند که نه تنها هنگام باریابی مردم که حتا هنگام دیدار خواص نیز مراجع تقلید در بالاترین نقطه‌ی اتاق می‌نشینند و نه وسط اتاق. اسدی که مدعی است در تظاهرات کاملاً صنفی سال ۴۰ معلمین شرکت داشته، بصورت ابلهانه‌ای می‌نویسد در سال ۴۲ نمی‌دانسته دست چه کسی را بوسیده و سال‌ها بعد متوجه‌ی این موضوع شده است! "

خواننده محترم که توجه دارد در شرح تاریخی آقای مصداقی هیچ نشانی و خبری از "خانه داودیه" نیست، حالا می تواند به تصویر صفحات کتاب " نهضت امام خمینی" نوشته سید حمید روحانی مراجعه کند که تاکنون بدفعات بچاپ رسیده است. من هم عین تصاویر متن کتاب را می گذارم. و هم خطوطی را که مربوط به "خانه داودیه" و نحوه دیدار مردم و
د ست بوسیدن خمینی در 11 مرداد 1342است و با  کشیدن خط  در زیر انها مشخص کرده ام، در اینجا می آورم:






صفحه 576-  " امام خمینی باتفاق حضرت آیت اله قمی باماشین بنزی  باهمراهی سرهنگ مولوی وچند تن از ما مورین ساواک از پادگان عشرت آباد به"داودیه" که در 12 کیلومتری تهران قرار دار دبه خانه ای که مربوط به ساواک بود منتقل گردیدند. آقای محلاتی نیز اندکی بعد به انجا آورده شد."
این فراز علاوه بر تائید " خانه داودیه" حضور سه نفر را درآن خانه تائیدمی کند: خمینی- قمی- محلاتی. د رکتاب آقای هوشنگ اسدی هم نوشته شده سه نفر در آن اتاق بود ه اند.





صفحات 578-579- " دیری نپائید که داودیه از جمعیت آکنده گردید وازدحامی فوق العاده بوجود آمد.مردم از درب خانه ای که امام خمینی در آن اسکان یافته بودتا مسیر بسیار طولانی صف کشیده بودند......مردم از توقف د رمحضر ایشان خودداری می کردند وپس از بوسیدن دست ایشان.... خارج شده.."
 

واین دقیقا همان فضائی است که درکتاب " نامه هائی به شکنجه گرم" توصیف شده است.
خواننده پیگیر می تواند به لینک های متعدد از جمله سه لینک زیر هم مراجعه کند و اطلاعات بیشتری د رمورد "خانه داودیه" بدست بیاورد:



http://www.fararu.com/vdciupaw.t1apv2bcct.html

خواننده محترم می تواند قضاوت کند که آقای هوشنگ اسدی "دروغ پردازی" کرده است یا نه . شاید هم مانند من از خود بپرسد، خانه داودیه وخمینی چگونه غیب شده اند؟راستی آقای مصداقی که " ذره" را هم شکار  می کنند تا" سند دروغگوئی" بیابند، چگونه این خروارها را ندیده اند؟
 قسمت چهارم رابه پایان می برم و خواننده را به خواندن بقیه مطلب که مرتب هم جذابتر می شود ، دعوت می کنم.


0 نظرات:

ارسال یک نظر

Newer Posts Older Posts