۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

برادر حمید شکنجه گری که
توسط آقای مصداقی غیب شد
ایرج مصداقی که موفق شد
شکنجه گر جمهوری اسلامی را غیب کند
کنکاشی در ادعا نامه علیه کتاب برنده جایزه جهانی – بخش دوم

 شکنجه گر و مقام امنیتی
جمهوری اسلامی گم شد




آرش بهمنی

شکنجه گر، مقام عالیرتبه امنیتی – سیاسی جمهوری اسلامی که بعنوان شخصیت دوم کتاب" نامه هائی به شکنجه گرم" درهمه آن حضوردارد، عکسش منتشر شده و.... در ادعا نامه 3000 کلمه ای آقای ایرج مصداقی گم شده است. راستی چرا؟


 دربخش اول" کنکاشی در ادعا نامه علیه کتاب برنده جایزه جهانی" یک بخش از مطالبی را که آقای ایرج مصداقی در باره کتاب" نامه هائی به شکنجه گرم" نوشته آقای هوشنگ اسدی برشته تحریر دراورده بودند ، مورد بررسی قرار گرفت و با اسناد موجود مطابقت داده شد.


آقای  ایرج مصداقی برای اثبات  اینکه کتاب هوشنگ اسدی "سراسر جعل و دروغ" است ، از جمله مدعی شده بود که شخصی بنام" علی حسینی" توسط هوشنگ اسدی جعل شده و"وجود خارجی ندارد"  و هرگز با اسدی – خامنه ای هم سلول نبوده است. اسناد موجود خلاف ادعای آقای مصداقی را نشان داد و باین طریق هم سلول دروغین خامنه ای کشف شد.


خواننده گرامی را توجه می دهم که روش بررسی موردی ادعانامه آقای مصداقی باین دلیل برگزیده شده است که مجال بررسی مستند و دقیق مطالب مندرج در نوشته ایشان فراهم گردد؛ واین برخلاف روش آقای مصداقی است.

روش ایشان بر دوپایه استوار است:

 اول- در هم آمیختن انبوه مطالب، ادعاها، سخنان بی ماخذ، اسناد تحریف شده ، استفاده گزینشی  از اسناد ،شعار و دشنام و تفسیر و ارائه آنها درمطالب بسیار پر حجم .

دوم- پنهان  سازی برخی اسناد و چهره ها .

روش من،بر عکس ، مبتنی بر بررسی موردی ، پرهیز از پر گوئی  و شعار و تفسیر و هزار البته دشنا م است که " نقدمستدل" را نیازی به آن  نیست.

بخش دوم و براساس این روش به بررسی چهره پنهان شده در مطلب 3000 کلمه ای آقای ایرج مصداقی ، اختصاص دارد.

شکنجه گر خیالی یا واقعی؟

حتی کسانی که برای ا ولین بار نام کتاب"نامه هائی به شکنجه گرم" را می شنوند، بلافاصله متوجه می شوند پای "شکنجه گر"ی در میان است که به او "نامه" هائی نوشته شده است.  اتفاقا تیتر مطلب اقای مصداقی هم در نشریه آرش هم عینا از نام کتاب برگزیده شده است:"نامه هائی به شکنجه گرم".

من، برای اطلاع خوانندگانی که کتاب را نخوانده اند و یاحتی تصویر آن را ندیده اند ، به اختصار در باره این "شکنجه گر" و نقشش در کتاب و اهمیتش در سیستم امنیتی جمهوری اسلامی توضیح می دهم.

متن انگلیسی کتاب" نامه هائی به شکنجه گرم" شامل بیست و شش بخش، یعنی بیست وشش نامه است که نویسنده خطاب به شکنجه گرش نوشته است؛ و تمامی خطاب به" برادر حمید" است.

 " برادر حمید" تقریبا درتمامی صفحات کتاب حضور دارد. حتی اگر کسی از وبلاگ کتاب بی خبر باشد



وتصویر برادر حمید را از صدای آمریکا ندیده باشد ، محال است که درمتن کتاب متوجه " برادر حمید" نشود که در همه جای کتاب حضور دائمی دارد.

آیا این شکنجه گر موجودی فرضی یا ناشناخته است؟ آیا نامه ها به شکنجه گری خیالی نوشته شده است؟

آشنائی خواننده به این پرسش بسیار حیاتی است . اگر " شکنجه گر" مخاطب نامه هاوجودخارجی داشته باشد ،بخودی خود کتاب " نامه هائی به شکنجه گرم" را مستند می کند و نشان می دهد نویسنده هر چقدر هم "دروغگو" باشد ، نمی تواند شکنجه گری را " جعل" کند و تصویر ش راهم منتشر سازد.

عمدا تکرار می کنم: همه فصول کتاب که شامل نامه هائی خطاب به برادر حمید است ، خطاب به اوشروع می شود. در واقع از زاویه شخصیت های کتاب اگر راوی – هو شنگ اسدی- نفر اوباشد، بی شک دومین نفر "برادر حمید" است.

ومی پرسم:

- برادر حمیدواقعی است یاجعلی؟

پاسخ راباید در اسناد جست:

" برادر حمید" چند سال  پیش توسط نویسنده کتاب " نامه هائی به شکنجه گرم" شناسائی و به افکار عمومی معرفی شد. صفحه  4  متن انگلیسی  کتاب هم به نحوه

" شنا سائی " برادر حمید" اختصاص دارد.

 برادر حمید ، ابتدا در صدای آمریکا معرفی وتصویرش پخش شد. چند بار دیگر هم به مناسبت های مختلف مورد استفاده برنامه سازان این رسانه قرار گرفت.

تصویر "برادرحمید" که در بالای این مطلب هم دیده  می شود ،در صفحه اول وبلاگ کتاب نویسنده قرار گرفت، در مصاحبه های متعدد او بانشریات فارسی زبان و غیر فارسی زبان در باره اش بحث شد ؛ بطوریکه کتاب " نامه هائی باشکنجه گرم" با دو نام از جنایتکاران اصلی جمهوری اسلامی بیشتر ا ز همه آمیخته است: سیدعلی خامنه ای، برادر حمید.

با مراجعه به وبلاگ کتاب می توان عکس برادر حمیدرا دید ودرمنابع موجود که منبع اصلی همه آنها آفشاگری آقای هوشنگ اسدی است ،با چهره "برادر حمید" آشنا شد.

شناسائی و سپس معرفی "برادر حمید" توسط آقای هوشنگ اسدی، سبب شد که برای اولین بار- تا آنجا که من اطلاع دارم- چهره واقعی یک شکنجه گر جمهوری اسلامی آشکار شود، آنهم شکنجه گری که به یکی از مقامات امنیتی  عالیرتبه جمهوری اسلامی و سپس سفیر آن ارتقاء یافت.

حالا، افکار عمومی در پرتو روشنگری بدون ادعا، دشنام وکینه نویسنده کتاب" نامه هائی به شکنجه گرم" باچهره واقعی " برادر حمید" آشناست:

" برادر حمید" از اعضای اطلاعات سپاه و از بازجویان اصلی  کمیته مشترک  در سالهای 62-61 بود. او علاوه بر آقای هوشنگ اسدی ، بازجوئی از رحمان هاتفی – چهره موردستا یش آقای مصداقی- را هم بر عهده داشت.

او چنان در کار خود تبحر نشان داد – از جمله باشکنجه  بیرحمانه رحمان هاتفی و کشاندن او به آستانه خودکشی - که بعداز تاسیس وزارت اطلاعات به مقامات درجه اول آن تبدیل و بعد از نابودی سعید امامی جانشین او شد ،در سمت مهمترین سمت وزارت اطلاعات بعداز وزیر قرار گرفت و بر صندلی معاون ا منیت داخلی تکیه زد.

 محمدخاتمی او را مسئول پرونده قتل های زنجیره ای کردو سپس بانام اصلی اش " ناصر سرمدی پارسا" بعنوان سفیر جمهوری اسلامی روانه تاجیکستان شد. هوشنگ اسدی همانطور که در کتابش توضیح می دهد او راشناسائی و چهره ا ش را برملا ساخت.  بعد از اینکه تصویر "برادر حمید" از صدای آمریکا نشان داده شد ؛ این چهره امنیتی- سیاسی آنقدر برای سیستم اطلاعاتی جمهوری اسلامی اهمیت داشت که بلافاصله از سفارت جمهوری اسلامی در تاجیکستا ن منتقل شد.

شکنجه گر کجاست؟

حالا به نوشته 3000 کلمه ای- کاشف این رقم آقای مهدی جامی هستند که در زمان "شیر" مشتاقانه نوشته آقای مصداقی تعداد کلمات آن راهم حتما شمارش و بعداعلام کردند- مراجعه کنید.

آقای مصداقی که حتی" تحقیق" کرده اند که اسامی دو برادر بنام های" سعید ومسعود" که در کتاب آمده واقعیت دارد یا نه؛ ایشان که  افرادی بیرون از کتاب را- مثلا گوگوش- هم وارد بحث کرده اند تا اثبات کنند کتاب آقای هوشنگ اسدی " سراسر دروغ و جعل" است ؛ آیا متوجه حضور برادر حمید نشده اند؟

جواب این است: فقط یک بار. در کل نوشته 3000 کلمه ای آقای مصداقی تنهایک بار- در بخش دیدار سعید امامی- از  " برادر حمید" نام برده شده است و بس.

در بخش اول این کنکاش د یدیم که آقای ایرج مصداقی چگونه کوشیدند " دروغین" بودن هم سلولی خامنه ای – اسدی را بعنوان یک " سند" ثابت کنند و نشان دهند که علی حسینی" وجودخارجی " ندارد. اسناد هم نشان داد که علی حسینی "وجود" دارد.

علی حسینی که بود و نبودش این گونه مورد بررسی موشکافانه آقای مصداقی قرار گرفته است، یک شخصیت فرعی کتاب است  وتنها در یک بخش ا زاو نام برده می شود.

اما  در باره " برادر حمید" درست برعکس علی حسینی رفتار می شود وآقای ایرج مصداقی به نحو عجیبی او را بدست فراموشی می سپارند و روشن نمی کنند که " وجود خارجی" دارد یانه؟ "علی حسینی" نماینده مجلس زیر ذره بین می رود و"برادرحمید" شکنجه گر و مامور عالیرتبه امنیتی – سیاسی

د رلابلای یک " تحقیق" سه هزار کلمه ای گم می شود.

من، بر خلاف آقای ایرج مصداقی نه" ذهن خوانی" می کنم و نه" اتهام" می زنم، تنهاپرسش هایم را با خوانندگان عزیز و مخاطبین این بحث درمیان می گذارم:

- چگونه می شود " برادر حمید" را ندید؟

- سکوت مطلق در باره او چه دلیلی دارد؟

-  آیا براساس حکم کلی اقای مصداقی در باره " سراسر جعل  و دروغ" بودن کتاب، اساسا  برادر حمید وجودخارجی ندارد و توسط نویسنده خلق شده است؟ عکس منتشره به نام برادر حمید  متعلق به کس دیگری است؟

- اگر " برادر حمید" جعلی است، پس ناصر سرمدی پارسا ، مقام امنیتی وسفیر جمهوری اسلامی در تاجیکستان کیست؟

- اگر برادر حمید، داستانی است که هوشنگ اسدی جعل کرده است. چرا آقای مصداقی با افشا کردن این جعل، او را رسواتر نکرده است؟ ایشان که بر جزئیات امور زندانهای جمهوری اسلامی اشرافی دارند که حتی خود" نظام" هم ندارد، چراجعلی بودن عکس برادر حمید را ثابت نمی کنند؟

- اگر برادر حمید وجود خارجی دارد، چرادر باره او سکوت مطلق شده است؟

و سرانجام:

- براستی اگر نظام جمهوری اسلامی میلیونها دلار هم خرج می کرد ،می توانست بااین مهارت و در پشت کلمات انقلابی چهره مقام امنیتی خودرا پنهان سازد و د رعمل وجود اورا" دروغ وجعل" بنامد؟

خوانندگان را توجه می دهم که بقیه "ادعا نامه" آقای ایرج مصداقی هم به شیوه ای تهیه شده که در بخش های اول و دوم "کنکاش" مورد بررسی قرار گرفت؛ و آنها را به خواندن بقیه قسمت های مطلب دعوت می کنم.


0 نظرات:

ارسال یک نظر

Newer Posts Older Posts